Skip to main content

مدل های کسب و کار در مقابل استراتژی و تاکتیک ها



این سه مفهوم به یک اندازه توسط مدیران استفاده نمی کنند و یا گاهی استراتژی، مدل کسب و کار و تاکتیک به اشتباه استفاده می شود. بسیاری از افراد از این اصطلاحات به طور مترادف استفاده می کنند، که در نهایت می تواند منجر به تصمیم گیری نادرست شود.

مطمئناً، این سه با هم ارتباط دارند. در حالی که مدل کسب و کارها به منطق شرکت اشاره می کنند - چگونگی عملکرد و ایجاد و جذب ارزش برای سهامداران در یک بازار رقابتی – در صورتی که استراتژی برنامه ای برای ایجاد یک موقعیت منحصر به فرد و با ارزش است که شامل مجموعه مشخصی از فعالیت ها است. این تعریف حاکی از آن است که شرکت در مورد چگونگی رقابت در بازار روش و متد خاصی را انتخاب خواهد کرد. سیستم انتخاب و پیامدهای آن، بازتاب استراتژی است؛ اما این استراتژی نیست. این مدل کسب و کار است. استراتژی به برنامه احتمالی مربوط می شود که از کدام مدل کسب و کار استفاده کند. استراتژی ها حاوی مقرراتی در برابر طیف وسیعی از حوادث غیرمترقبه هستند (مانند حرکات رقبا یا شوک های محیطی) ، البته ممکن است اتفاق نیفتد. در حالی که هر سازمان یک الگوی کسب و کاری خاص دارد ، هر سازمان یک استراتژی ندارد - یک برنامه اقدام برای موارد احتمالی که ممکن است بوجود بیاید؛ دارد.

ریان ایر را در نظر بگیرید. این شرکت هواپیمایی در دهه 90 در آستانه ورشکستگی قرار گرفت و استراتژی انتخاب شده برای معرفی مجدد خود، تبدیل شدن به شرکت هواپیمایی جنوب غربی اروپا بود. منطق جدید سازمان - روش ایجاد و به دست آوردن ارزش آن برای ذینفعان - مدل کسب و کار جدید ریان ایر بود.

تغییر گزینه های استراتژیک می تواند گران باشد، اما بنگاه های اقتصادی هنوز طیف وسیعی از گزینه ها را برای رقابت در اختیار دارند که استفاده از آنها نسبتاً آسان و ارزان است. این ها تاکتیک هایی هستند - گزینه های باقیمانده برای یک شرکت با توجه به مدل کسب و کاری که به کار می گیرد. مدل های کسب و کار تاکتیک های موجود برای رقابت در بازار را تعیین می کنند. به عنوان مثال ، مترو ، بزرگترین روزنامه جهان، یک مدل کسب و کار با حمایت تبلیغات ایجاد کرده است که حکایت از رایگان بودن محصول دارد. این امر مانع از استفاده از قیمت به عنوان یک تاکتیک می شود.

یک مدل کسب و کار را مانند یک اتومبیل در نظر بگیرید. طراحی های مختلف اتومبیل متفاوت عمل می کنند - موتورهای معمولی کاملاً متفاوت از هیبریدها و سیستم انتقال قدرت استاندارد از اتوماتیک عمل می کنند - و ارزش متفاوتی را برای رانندگان ایجاد می کنند. نحوه ساخت خودرو محدودیت هایی را برای آنچه راننده می تواند انجام دهد، قرار می دهد. این تعیین می کند که راننده می تواند از کدام روش استفاده کند. یک خودرو کوچک و کم مصرف باعث می شود ارزش بیشتری برای راننده ای که می خواهد در خیابان های باریک شهری مانور دهد ، از یک خودروی  بزرگ باشد که در آن کار غیرممکن خواهد بود. تصور کنید که راننده می تواند ویژگی های خودرو را تغییر دهد: شکل ، قدرت ، مصرف سوخت ، صندلی ها. چنین تغییراتی تاکتیکی نخواهد بود. آن ها استراتژی هایی را تشکیل می دهند زیرا مستلزم تغییر در ماشین "مدل کسب و کار" است. به طور خلاصه ، استراتژی طراحی و ساخت اتومبیل است، مدل کسب و کار اتومبیل است و تاکتیک ها نحوه رانندگی ماشین هستند.

این استراتژی با دفاع از موقعیتی منحصر به فرد یا بهره برداری از یک مجموعه ارزشمند و منحصر به فرد بر ایجاد مزیت رقابتی متمرکز است. این موقعیت ها و منابع توسط چرخه های مطلوب ایجاد می شوند، بنابراین مدیران باید مدل های کسب و کار را توسعه دهند که این چرخه ها را فعال کند. این دشوار است، به ویژه به دلیل تعاملات آن ها با سایر فعالین در همان صنعت مانند رقبا ، مکمل ها ، مشتریان و تأمین کنندگان که همه برای ایجاد و گرفتن ارزش نیز می جنگند. این اصل رقابت است و توسعه استراتژی، تاکتیک ها یا مدل های نوآورانه کسب و کار هرگز آسان نبوده است.

منبع: https://dustekhub.com/


Comments